7 آبان سالروز ورود کوروش به بابل، فتح سرزمینی عظیم بدون خونریزی

نفوذ به بابل بدون جنگی خونین به نظر غیر ممکن می آمد، اما کوروش با تدابیر نظامی توانست بدون جنگ و خونریزی بابل را فتح کند، منشور صلح کوروش نتیجه ی این فتح بود

7 آبان سالروز ورود کوروش به بابل، فتح سرزمینی عظیم بدون خونریزی

7 آبان سالروز ورود کوروش به بابل، فتح سرزمینی عظیم بدون خونریزی

7 آبان سالروز ورود کوروش به بابل، فتح سرزمینی عظیم بدون خونریزی

کوروش، سردار بزرگ و پادشاه ایرانی در دوران هخامنشیان بود که همه ی ما کمابیش با او و فعالیت های بشر دوستانه اش آشنا هستیم. ایران در دوران هخامنشیان بزرگترین قلمرو تاریخی خود را دارا بود. فرمانروایی بر این قلمرو ها نیازمند تدبیر و انسان دوستی بود که از هرکسی بر نمی آمد.

اگرچه که هدف کوروش از کشور گشایی در وحله ی اول مبارزه با ستمگری و برقراری عدالت بود، به همین دلیل وی در حکومت این سرزمین موفق بود و بین مردم محبوبیت زیادی داشت.

سرزمین بابل در دوران هخامنشی همسایه ی ایران بود که در زمان کوروش به فساد کشیده شده بود. اگر چه بابل در آن زمان عروس شهرهای آن عصر بشمار می رفت و از لحاظ ثروت و پیشرفت بی نظیر بود. اما از نظر اخلاقی به درجه فساد رسیده بود و وجود بت پرستی، روسپی گری، خرافات پرستی، رواج سحر و جادو و تجارت برده، این شهر را به مرز سقوط نزدیک کرده بود. از این رو امکانات شکست آن بوسیله سردار بزرگ و دادگستر منشی چون کوروش آماده شده بود. کوروش، پادشاه سرزمین پهناور ایران بزرگ، نمی توانست همسایه مستقلی را مانند بابل در کنار خود تحمل کند. مخصوصا که بابل سرزمینی آباد و پرثروت و بزرگترین شهر آن روز دنیا بود.

وضعیت دفاعی شهر بابل، در زمان ورود کوروش به بابل

نفوذ به بابل بدون جنگی خونین به نظر غیر ممکن می آمد. در مورد دیواره ی دفاعی شهر بابل هرودوت ادعا می‌کند که دیواره‌های بیرونی شهر، ۹۰ کیلومتر طول داشتند. ضخامت آنها ۲۴ متر و ارتفاع آن‌ها نیز در حدود ۱۰۰ متر بوده است. او می‌گوید این دیوارها به‌قدری عریض بوده‌اند که دو ارابه‌ی چهار اسبی روی این دیوار به‌سادگی از کنار هم می‌گذشتند. شهر دارای دیواره‌های داخلی نیز بوده است که گرچه ضخامت آنها به ضخامت دیوارهای بیرونی نمی‌رسیده اما چیزی از استحکام آن‌ها کم نداشته است.

 درون محوطه‌ی محصور شده با این دو دیوار، قلعه‌ها و معابد متعددی با مجسمه‌های بزرگی از طلا وجود داشته است. برج مشهور برج بابل که بر فراز این شهر سر به آسمان می‌سایید، معبدی مطبق برای مردوک، خدای بابل بود که گویی تا بهشت امتداد یافته بود.

بنا به توصیفات انجام شده، پادشاه شهر بابل و پسرش استحکامات غیر قابل نفوذی برای دفاع از این شهر قدرتمند شاخته بودند. علاوه بر دیوار های دفاعی قدرتمند در مرز شمالی بابل، میان دو رود دجله و فرات، در مرکز عراق امروزی، دیواری بلند و استوار در شمال شهر اپیس به دجله می پیوست. این دیوار رو به جنوب پیش می رفت و در شمال شهر سیپ پار به فرات می رسید.

این دیوار که بسیار شگفت انگیز بود و به "سد مادی" معروف بود، در هر دو طرفش خندق های عمیقی داشت. این خندق ها پل هایی چوبی داشتند که به هنگام جنگ این پل ها شکسته می شد و امکان دسترسی دشمن به شهر وجود نداشت. علاوه بر این دیوار اصلی و خندق ها، مرز خاوری بابل نیز دیواری بلند داشت که از دسترس ایرانیان مصون بود. جدا از همه ی این ها، برج بابل خود دژی مستحکم، استوار و شکست ناپذیر بود.

تصویرسازی برج بابل

تدابیر کوروش برای ورود به بابل

بر طبق مدارکی که از حفریات بابل بدست آمده است , کوروش می دانست  که برای دسترسی به بابل نه تنها مجبور بود از دیوارها و سدهای مرزی و جویبارهای پهن و رودهای پر آب و خروشان و دژهای نیرومند سر راه عبور کند , بلکه ناگزیر بود دیوارهای مستحکم بابل را نیز درهم بکوبد و این کار برای کوروش با نداشتن آلات و ادوات دژکوبی کارآسانی بنظر نمی رسید. از این روريال کوروش با استفاده از نبوغ نظامی اش دستور داد آب دجله و نیز "گیندس" (که امروز دیاله نامیده می شود) را که به دجله می ریزد، به جویبارها و خندقهای ژرفی که با فرمان او کنده شد بیندازند. این کار در زمانی انجام گرفت که آب این دو رود کمتر بود. سپس سپاه کوروش از دجله عبور کرد و کوروش خود به طرف شمال حرکت کرد و به لشکر بابل که در نزدیکی شهر اپیس صف آرایی کرده بود، حمله نمود و ارتباط آن را با بابل قطع کرد. از طرف دیگر یکی از سرداران خود، گبریاس را به مراکز جنوبی بابل اعزام داشت. گبریاس موفق شد نبودید را که با سپاه خود در سیپ پار مستقر شده بود از آنجا براند و بدون مانع وارد بابل شود. سپس کوروش برای حفظ نظم شهر، فورا گبریاس را با اختیارات زیاد حاکم شهر کرد. گبریاس پس از یک هفته بلشضر را بعلت این که جنگ را با ایرانیان ادامه می داد، در حین جنگ کشت. اما کوروش با نبودید ملاطفت کرد و از کشتن وی خودداری نمود و او را به کرمان تبعید کرد. "نبودید" پادشاه سابق بابل، تا آخر عمر در کرمان باقی ماند و در همانجا در گذشت.

پیروزی کوروش بر بابل , بجای این که  مردم این سرزمین را نگران و پریشان کند , آنها را شاد نمود. زیرا معروف بود که کوروش هر سرزمینی را فتح کند، برای مردم آن آسایش، رفاه و عدالت به ارمغان می آورد. کوروش نه کسی را می کشد، نه جایی را می سوزاند و نه اجازه غارت اموال و دارایی مردم مغلوب را می دهد. از اینرو او را با آغوش باز پذیرا شدند و در سال 539 قبل از میلاد، شهر بابل به چنگ ایرانیان افتاد. از سال 539 قبل از میلاد که کوروش بابل را فتح کرد، وی پادشاه بابل و سایر کشورهای دنیا که تحت فرمانروایی او بودند به شمار می رفت.

فتح برج بابل توسط کوروش

منشور کوروش در توصیف اقداماتش در بابل

شاید همدلی مردم بابل در این فتح کوروش را بیش از دیگر جنگهایش تحت تأثیر قرار داد. زیرا پس از ورود کوروش به شهر بابل، او به معبد بزرگ بابل رفت و در آنجا مطابق رسم بابلی ها تاج گزاری کرد . همانطور که گفتیم او با نبونید جوانمردانه رفتار کرد. و هنگامی که وی در سال ۵۳۸ ق . م ( یک سال پس از فتح بابل ) نبونید درگذشت  کوروش در بابل عزای ملی اعلام کرد و خود نیز در آن شرکت کرد . کوروش در فتح بابل دو یادگار بزرگ از خود به جای نهاد: اول آزاد سازی یهودیان و بازگشت آنان به فلسطین بود و دیگری بیانیه کوروش یا منشور کوروش است. این بیانیه بر استوانه ای از گل پخته حک شده و دارای مطالب مهمی است.او در این بیانیه که به استوانه ی کوروش یا منشور کوروش مشهور است، ابتدا خود را معرفی کرده و سپس به شرح اقداماتش برای مردم بابل می پردازد . در قسمتی از این بیانیه آمده : « من کوروش هستم، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانا، شاه سومر و اَکد، شاه چهار منطقه ی جهان، پسر کمبوجیه شاه بزرگ، شاهنشان ... زمانی که به صلح وارد بابل شدم و زمانی که در میان سرور و شادی تخت فرمانروایی را در کاخ شاهزادگان برقرار کردم، آنگاه ، مردوک ، خدای بزرگ ، قلب بزرگ بابلیان را [ به تسخیر من در آورد ] در حالی که هر روز پرستش او را تداوم بخشیدم، سپاهیان بسیارم به صلح وارد بابل شدند ، همه ی سومر و اکد را از هر نوع تهدیدی حفظ کردم ... خدایانی را که منزلگاهشان آنجا بود دوباره برگرداندم و برای آنها منزلگاهی جاودانه ساختم. همه ی مردم را یکجا فراهم آوردم و آنها را مجدداً در منزل هایشان مستقر کردم و خدایان سومر و اکد را که به رغم خشم خدایِ خدایان، نبونید به بابل برده بود، آنها را در میان شادی به دستور مردوک، در معابدشان  در منزلی که دل را شاد می کرد قرار دادم ... »  از متن استوانه بر می آید که کوروش خود را سامان دهنده ی نظمی الهی می داند که با بدعت های نبونید بر هم ریخته و به این ترتیب نخبگان محلی ( به ویژه کاهنان ) و عامه ی مردم را به خود جلب می کند . از سوی دیگر در این استوانه ، کوروش خود را بازسازی کننده ی ساختمانهای اداری و مذهبی که ویران یا متروک شده بودند معرفی می کند.

منشور کوروش یادگاری از برج بابل

 

نظرات

نظر خود را بیان کنید :